زمان بسیار اندکی تا پایان نسل هشتم باقی مانده است و کنسولهای نسل نهم حدودا تا یک ماه دیگر در دسترس همگان قرار خواهند گرفت. در طی این نسل بازیهای نقش آفرینی خوب و بد متعددی عرضه شدند که هرکدام توانستند مخاطبان خود را جذب کنند و یا سبب سرخوردگی آنها شوند. از CRPG هایی چون Pillars of Eternity گرفته تا JPRG هایی مانند Persona 5، عرضه عناوین متعدد سبب شدند تا بتوانیم دههی گذشته را سالهایی خاطرهانگیز برای عاشقان بازیهای نقش آفرینی بنامیم. با این حال هنوز نیز به پایان راه نرسیدهایم و برای مثال کماکان منتظر عرضه Cyberpunk 2077 هستیم. در این مقاله قصد داریم ۱۰ عنوان برتر نقشآفرینی نسل هشتم را مهرفی کنیم. با GaminGravity همراه باشید.
۱۰ . Shadowrun: Dragonfall-Director’s Cut
دومین قسمت از سهگانهی Shadowrun را شاید بتوان بهترین قسمت از این سریِ از گور برخاسته دانست. شاید در هیچ بازی دیگری شاهد ترکیب المانهای فانتزی با تم سایبرپانکی به خوبی آنچه در سری Shadowrun هستیم، نباشیم. در جهان Shadowrun اژدهایان ریاست کمپانیهای بزرگ را بر عهده دارند، اورکهایی هستند که در بازار سیاه اعضای بدن موجودات مختلف را می فروشند و انسان هایی که در تلاشند تا برتری نژادی خود را کماکان حفظ کنند. داستانی بسیار جالب، حق انتخابهای مختلف، موسیقی شنیدنی، سیستم مبارزات عالی نوبتی وغیره سبب میشود تا Dragonfall را در جایگاه دهم این لیست قرار دهیم.
۹ . Monster Hunter: World
تنها Monster Hunter عرضه شده برای کنسول های سونی و مایکروسافت و البته PC در طی نسل جاری، Monster Hunter: World تلاشی موفق برای گسترش جامعه طرفداران این سری توسط Capcom به شمار میرود. جدا از حیات وحش پویا و هیولاهای متعدد، مبارزات لذت بخش بازی بودند که توانست طرفداران بسیاری برای این بازی دست و پا کند. از نوآوریهای دیگری که در این نسخه از Monster Hunter دیده شد، سیستم ردیابی جدیدی بود که با استفاده از آن میتوانستید مکان موجودات عظیمالجثه بازی را پیدا کرده و به مبارزه با آنها بپردازید. همچنین امکان درگیری ناگهانی هیولاهای مختلف با یکدیگر، فرار هیولاها برای نجات جانشان و امکانات متعددی که در داخل و خارج از نبردها در اختیار مخاطب قرار میگرفتند، تنها گوشهای از مواردی هستند که Monster Hunter: World را به یکی از برترین بازیهای نسل هشتم تبدیل کرده است.
۸ . The Banner Saga 3
به عنوان نگارندهی این متن، همواره در بازیهای نقش آفرینی داستان، جهانسازی و شخصیت پردازی را بر موارد دیگر ترجیح دادهام. این موارد چیزهایی است که به بهترین نحو در سهگانهی The Banner Saga و به خصوص آخرین قسمت آن شاهد هستیم. در The banner Saga تکتک انتخابهای بازیکن تاثیرگذار هستند و شالودهی بازی بر اساس آن پیاده سازی شده است. این مخاطب است که با انتخابهای کوچک و بزرگ خود سرنوشت شخصیتها را تعیین میکند، داستان را میسازد آن را به پیش میبرد. به این موضوع اضافه کنید آرت استایل خاص و چشمنواز بازی را در کنار مبارزات نوبتی ساده اما لذت بخش که سبب شده است تا این سه گانه به تجربهای فراموش ناشندنی تبدیل شود.
۷ . Dark Souls III
آخرین قسمت از سهگانهی Dark Souls اگرچه با انتظارات طرفداران فاصله داشت، اما کماکان یک بازی عالی به شمار میآید. در دنیایی که آتش در حال خاموشی کامل است، یک Undead دیگر برمیخیزد تا با شکست Lords of Cinder به چرخهی نحسی که دنیا را فراگرفته پایان دهد. جدا از داستان مرموزانه و جالب که به مانند سایر بازی های سولز بورن، باید برای پی بردن کامل به آن، قطعات مختلف اطلاعات را در کنار هم قرار دهید، Dark Souls 3 با الهام گرفتن از Bloodborne توانست تا گیمپلی روانتری نسبت به سایر بازیهای سری سولز ارائه دهد. همچنین بازی شامل تعدادی از بهترین باسفایتهای سری سولز بورن نیز میشد که از میان آنها می توان به Nameless King و Slave Knight Gael (از بسته الحاقی The Ringed City) اشاره کرد. به همه این موارد باید موسیقیهای شنیدنی و گرافیک هنری شگفتآور بازی را نیز اضافه کرد تا واضح شود که این عنوان چرا در این لیست قرار گرفته است.
۶ . Diablo 3: Reaper of Souls
سالها طول کشید تا Diablo 3 به بازار عرضه شود. اگرچه طرفداران مدت زمان زیادی منتظر عرضه این بازی بودند، با این حال محصول نهایی با آن چیزی که همگان انتظار آن را داشتند تفاوت داشت. با فاصله گرفتن از تعدادی از بهترین المانهای Diablo 2 و ساده سازی آنها، به همراه تغییر استایل هنری بازی، Diablo 3 با اعتراضات فراوانی روبهرو شد. با وجود این Diablo 3 به خودی خود بازی بدی نبود. با عرضه بسته الحاقی Reaper of Souls، Blizzard اگرچه هسته بازی را تغییر نداد، اما تعدادی از ایرادات بازی را رفع کرد، سیستم لوت را ارتقا داد و محتوای زیادی به بازی اضافه کرد. Diablo 3 را میتوان عنوانی عالی دانست که محتوای بسیار زیادی را در اختیار مخاطب قرار میدهد و دارای کیفیت بسیار خوبی نیز هست. به لطف پشتیبانی ادامهدار Blizard میتواند تا مدتها بازیکن را سرگرم کرده و به معنای واقعی کلمه، او را در خود غرق کند.
۵ . The Witcher 3: Wild Hunt
اولین بازی نسل هشتمی استدیو CDPR در سال عرضه توانست رقبای بسیار قدرتمندی چون Metal Gear Solid V:The Phantom Pain را کنار بزند و تبدیل به بهترین بازی سال شود. جایگاه و محبوبیت The Witcher 3 در نسل حاضر را می توان با The Elder Scrolls V: Skyrim در نسل پیشین قیاس کرد. جهان بزرگ The Witcher 3 و غنای آن، تنوع بالای گیمپلی و ماموریتهای فرعی متعدد و بسیار باکیفیت (مخاطبان قطعا ماموریت Bloody Baron را از یاد نبردهاند) در کنار جلوه های بصری و صوتی مثال زدنی، به همراه حق انتخاب بسیار زیاد و جهان سازی خارق العاده، این اثر را به یک عنوان پیشرو و یکی از بهترین بازیهای نسل هشتم تبدیل کرده است.
۴ . Bloodborne
Bloodborne را میتوان مجموعهای کامل دانست از هر آنچه استدیو From Software در ساخت آن مهارت دارد. فضاسازی بی نظیر گوتیک در کنار الهام گیری از نوشته های لاوکرفت که در سرتاسر بازی ترس را به مخاطب القا میکند، باسفایتهای بی نظیر که هر کدام مخاطب را به بهترین نحو ممکن به چالش کشیده و او را به هیجان میآورند، داستان گنگ و پیچیده که پی بردن کامل به آن تنها از عهده بازیکنان کنجکاو و جستوجو گر بر میآید، جهان سازی شگفت انگیز در کنار گیمپلی روانتر نسبت به سری سولز، به همراه موسیقیهای فوق العاده شنیدنی و متناسب با حال و هوای بازی، همه و همه سبب شدند تا Bloodborne را یکی از برترین و صد البته چالش برانگیزترین بازیهای نقش آفرینی نسل هشتم بنامیم.
۳ . Final Fantasy VII Remake
بسیاری Final Fantasy VII را در زمره ده بازی نقش آفرینی برتر تاریخ به شمار میآورند. برای همین معرفی ریمیک این اثر بازیکنان بسیاری را به وجد آورد. پس از گذشت مدت زمانی از عرضه بازی مشخص شد که این اثر ریمیک دقیق عنوان اصلی نبوده و به نوعی ادامهای بر آن محسوب میشود! این مورد اگرچه سبب ناراحتی و خشم طرفداران عنوان اصلی شد، اما در عین حال میتوان آن را نکته ای مثبت نیز ارزیابی کرد. با این حال برای نتیجه گیری نهایی باید تا عرضه قسمتهای بعدی این ریمیک صبر کنیم. جدای از مورد ذکر شده، FF VIIIR تلاشی بود از سوی Square Enix برای جذب مخاطبان جدید و گسترش فن بیس مجموعهی Final Fantasy. میتوان گفت گرافیک فوقالعاده در کنار موسیقیهای شنیدنی، سیستم مبارزات جذاب و البته داستانی که ترکیبی از وقایع بازی اصلی به همراه اتفاقات جدید، Square Enix را به این مهم رساند. هر چند در عین حال سبب شد تا سری Final Fantasy بیش از پیش از ریشههای خود فاصله بگیرد.
۲ . Divinity: Original Sin II
بدون شک Divinity: Original Sin II از الماسهای تکرار نشدنی صنعت گیم است. یک نقش آفرینی غنی با جزئیات و محتوای با کیفیت که بازیکن را برای مدتی طولانی درگیر خود میکند. در این اثر به مانند نقش آفرینیهای کلاسیک خبری از راهنما نیست و این خود بازیکن است که میبایست به جست و جو پرداخته و دنیای بازی را کشف کند. سیستم مبارزات نوبتی این عنوان را میتوان از بهترینها در نوع خود دانست که امکانات و تواناییهای متعددی را در اختیارتان قرار میدهد. نکته جالبی که در رابطه با این تواناییها وجود دارد، امکان برهَمکُنش و تاثیرگذاری آنها بر یکدیگر است که بعد جدیدی را به گیمپلی بازی اضافه کرده است. از نظر بصری نیز شاهد عنوانی چشمنواز هستیم که با وجود داشتن دوربین ایزومتریک، از جزئیات فراوانی بهره میبرد. همهی این موارد در کنار یکدیگر این عنوان را در جایگاه دوم لیست قرار میدهد.
۱ . Torment: Tides of Numenera
به راستی زندگی یک انسان چه ارزشی دارد؟
شاید برای شما جای سوال باشد که چرا ما این عنوان را در جایگاه نخست قرار داده ایم؟ درست است، در این لیست و خارج از آن، هستند بازیهایی که شاید بر روی کاغذ کیفیت بیشتری از Torment: Tides of Numenera داشته باشند، اما مسلما هیچکدام به اندازه این بازی خاص نیستند. در Torment: Tides of Numenera بر خلاف آنچه در سایر بازی ها می بینیم، مبارزات نقش بسیار کمرنگی دارند و در واقع مخاطب تشویق می شود تا از آنها دوری کند! حتی شکست در نبردهای بازی نیز پایان راه نیست و چه بسا با عدم پیروزی در یک مبارزه، در ادامه به نتایج جالب تری نیز دست پیدا کنید. ستینگ و جهان این بازی را میتوان در زمره جالب ترین در میان عناوین هم سبک خود دانست. تمدن بشریت برای ۸ بار متوالی سقوط کرده است و اکنون تمدن نهم بر روی خرابههای مجهول الهویه آن بنا شده است. یک میلیون سال در آینده انسانی راهی برای انتقال روح خود به جسمهای ساخته شده توسط خودش یافته و به همین ترتیب به نامیرایی دست پیدا میکند. با این حال این کار عوارضی جانبی، نه برای او بلکه برای دنیا، به همراه دارد. با انتقال روح این انسان، که خدای تغییر شکل دهنده نام میگیرد، به هر جسم دیگر، جسم قبلی هوشیاری مختص به خود را مییابد. این موضوع که تعادل طبیعت را بر هم میزند، سبب برخاستن موجودی به نام The Sorrow میشود که در پی نابودی خدای تغییر شکل دهنده و اجساد قبلی او است.
ادامهی معنوی PlaneScape: Torment را می توان خاص ترین بازی inXile Entertainment دانست و همین خاص بودن سبب میشود تا این اثر را به عنوان برترین بازی نقش آفرینی نسل هشتم انتخاب کنیم.
بازی هایی که شایسته حضور در لیست بودند:
Dragon’s Crown Pro
Disco Elysium
Wasteland 3
Nier: Automata